ماجرای ترجمه سلمان فارسی از قرآن چیست؟
آذرتاش آذرنوش چهره ماندگار ادبیات عرب گفت: در بحث ترجمه فارسی قرآن به ماجرای مترجمی سلمان فارسی اشاره می شود که به نظر من افسانه است. .
آذرتاش آذرنوش گفت: اینها قصههای عامیانه بوده که به کتب تاریخ راه پیدا کرده است و وثاقت تاریخی ندارد.
وی ادامه داد: دلیلی که می توان در این رابطه مطرح کرد آن است که سلمان، زبان عربی را به درستی بلد نبود و من در این زمینه به چندین روایت برخورد کرده ام.
دوم اینکه سلمان قرآن را برای کدام ایرانیان ترجمه کرده است؟
وی در نشست مجموعه «سرای اهل قلم» تصریح کرد: در آن زمان ایرانیان قابل توجهی به اسلام رو نیاورده بودند.
هم در توجیه گفته اند که مراد از ایرانیها در این روایت یمنی ها هستند که این مورد نیز درست نیست.
فرستادن کسی مثل سلمان برای یمنی هایی که عربی می دانند منطقی به نظر نمی آید.
مدیر بخش ادبیات عرب مرکز دایرالمعارف بزرگ اسلامی ادامه داد: با همه این اوصاف به نظر من ما تا قرن چهارم هیچ ترجمهای به صورت مکتوب از قرآن در دست نداریم البته چه بسا ترجمه های شفاهی میان افراد وجود داشته است، اما ما از آنها مطلع نیستیم.
از این رو باید دوران قبل از قرن چهارم را فراموش کنیم و تاریخ ترجمه را از اینجا آغاز کنیم.
وی خاطرنشان کرد: این سیر ادامه دارد تا به کتاب تاریخ بلعمی که به دروغ ترجمه تاریخ طبری شمرده شده است بر می خوریم.
برای تحلیل این نکته من در کتاب خودم ناچار به نام گذاری عنوان «چالش بین زبان فارسی و عربی» شده ام.
آذرنوش یادآورشد: در این قرون زبان فارسی آنقدر نیرومند بود که بتواند خود را بر جامعه عربی زده آن روز تحمیل کند.
این نکته عربها را تحریک کرد که چندین حدیث در ذم زبان فارسی جعل کنند. ایرانی ها هم بیکار ننشستند و حدیث خوشه پروین با این مضمون را اختراع کردند که اگر علم در خوشه پروین هم باشد عده ای از سرزمین پارس به آن دست می زنند.من در عین شهرت، این حدیث را جزو جعلیات می دانم.
وی بیان داشت: بنده معتقدم بسیاری از نسخه های ترجمه موجود که ادعا میشود جزو ترجمه های کهن قرآن کریم به زبان فارسی هستند، تنها رونویسی از ترجمه تفسیر طبری است. چیزی که خود آن را هم من ترجمه و تفسیر مستقل «رسمی» و نه ترجمه واقعی تفسیر طبری می دانم.
وی ادامه داد: موضوع ترجمه قرآن بسیار گسترده و مربوط به 1500سال است که کمتر مورد مطالعه و مداقه قرار گرفته است و همین موجب شده که اطلاعات در این زمینه ناقص باشد.
استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران بیان داشت: ما از همان دوران عصر نزول می توانیم دنبال برخی موارد از ترجمه های قرآن بگردیم، از جمله سکههای یافت شده ای که یک روی آن به زبان عربی «بسم الله الرحمن الرحیم» آمده و در سوی دیگر ترجمه آن به زبان پهلوی حک شده است.
آذرنوش افزود: همچنین در کتاب «دینکِرد» که درسنامه دین زرتشتی است و به زبان فارسی میانه نگاشته شده است سه یا چهار مورد ترجمه قرآن به زبان علوی وجود دارد.
چهره ماندگار ادبیات عرب تصریح کرد: با این اوصاف به نظر من اولین کتابی که به فارسی نوشته شد و در آن ترجمه قرآن هم بود، همان ترجمه تفسیر طبری است البته در صحت ترجمه تفسیر طبری تردید هست، من معتقدم که کتاب ترجمه تفسیر طبری موجود، ارتباطی با ترجمه واقعی این کتاب ندارد.
آذرنوش با اشاره به اینکه بعد از بررسی های گسترده ای که من انجام داده ام، میان دو نسخه اصلی و ترجمه نامیده شده ناهماهنگی های متعددی وجود دارد، گفت: نتیجه آنکه ترجمه تفسیر طبری موجود را من به صورت مستقل کتاب «تفسیر و ترجمه رسمی» می نامم.
وی یادآور شد: برای تهیه این کتاب امیر ساسانی از بزرگان و علمای دینی دعوت و از آنان درخواست میکند که تفسیر طبری را ترجمه کنند. علما در این نشست فتوا می دهند که کار ترجمه قرآن امکانپذیر و مشروع است.
مدیر بخش ادبیات عرب مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی با بیان اینکه نتیجه آنکه ترجمه تفسیر طبری شکل میگیرد، اظهار داشت: تاریخ بلعمی و ترجمه تفسیر طبری از نقاط عطف در فرهنگ ایرانی است. این کتاب هاست که باعث میشود فردوسی در قرون بعد بتواند با استفاده از این ذخیره ها از زبان فارسی پاسداری کند.
آذرنوش ادامه داد: البته دردسر ما محققان این است که در ترجمه ها با دو زبان مواجه هستیم یکی زبان ترجمه قرآن است و دیگری زبان متن های غسر ترجمه مربوط به قرآن. در ترجمه های کهن، مترجمان خودشان را آزاد احساس نمی کردند. چرا که تلقی شان این بود که کوچکترین خللی در ترجمه مردم را دچار گمراهی می کند.
وی افزود: به همین دلیل دست به ترجمههای تحت اللفظی و نارسا می زدند این ترجمههای نارسا عامدانه بود.
اما در مکتوبات مسمی به تفسیرها مترجم آزادانه شروع به ترجمه های آزاد میکند. در ترجمه های آزاد درست است که همچنان تاثیر زبان عربی وجود دارد اما نثرهایشان پیراسته و فهمیدنی است.
منبع: خبرگزاری ایرنا