عینک زدن، کور رنگی و … به زبان عربی
این لغات فارسی در لهجه شامی یا زابن عربی فصیح چی میشن؟
عینک زدن
همیشه باید به هنگام مطالعه عینک بزنی.
شیشه عینکم خش برداشته.
عینک نزنی چشمت ضعیفتر میشه.
اول باید از یک چشم پزشک وقت (معاینه) بگیری.
عینک فروشی
عینک طبی
عینک آفتابی
عینک شنا
عینک حفاظتی
عینک سمعک دار
دوربین
نزدیک بین
قاب عینک
فریم
نزدیک بین/ دوربین هستم.
دسته عینکم شکسته است.
معمولاً در خانه عینک نمی زنم.
من کور رنگی دارم.
بیناییام/ چشمان ضعیفه.
عینک زدن _ لبس / حط نضارات
همیشه باید به هنگام مطالعه عینک بزنی _ لازم على طول تحط النضارة لما بدك تقرا
شیشه عینکم خش برداشته _ انجرحو عدسات نضارتي
عینک نزنی چشمت ضعیفتر میشه _ لا تحط نضارة بيضعف نظرك اكتر
اول باید از یک چشم پزشک وقت (معاینه) بگیری _ بالاول لازم تحجز عند دكتور العيون
عینک فروشی _ محل نضارات
عینک طبی _ نضارات طبية
عینک آفتابی _ نضارة شمسية
عینک شنا _ نضارات سباحة
عینک حفاظتی _ نضارة حماية
عینک سمعک دار _ !!!
دوربین _ كاميرا _ منظار
نزدیک بین _ قصر نظر
قاب عینک _ شمبر / إطار نضارة
فریم _ اطار
نزدیک بین/ دوربین هستم _ معي قصر نظر
دسته عینکم شکسته است _ انکسرت اید نضارتي
معمولاً در خانه عینک نمی زنم _ بالعادة ما بحط نضارة بالبیت
من کور رنگی دارم _ عندي / معي عما الوان
بیناییام/ چشمان ضعیفه _ نظري ضعیف